- گزارش صعود قله کمونیزم بمناسبت بیستمین سالگرد آلاله های پامیر
- گزارش صعود قله کمونیزم بمناسبت بیستمین سالگرد آلاله های پامیر
گزارش برنامه صعود قله کمونیزم 7,495 متر و کورژنوسکایا 7,101 متر سال 1395
مرداد ماه 1395
با برنامه ریزی و اطلاع رسانی بیش از 1 سال قبل، تعداد 16 نفر برای شرکت در این مناسبت اعلام آمادگی نمودند.
بیست و هفتم تیرماه برابر با 17جولای= از طریق تهران با هواپیمایی تاجیکستان وارد شهر دوشنبه شدیم، تیم توسط مسئولین شرکت و دوست بیست سال پیش اینجانب خلبان شمس الدین استقبال شدیم و به هتل انتقال یافتیم
بیست و هشتم تیرماه برابر با 18 جولای= از آنجائیکه بیش از 120 نفر یک روز قبل به هم پیوسته بودند با 12 ماشین ون همگی به شهرستان جیرگیتال انتقال یافتند راه این مسیر با توجه باینکه از نظر مسافت آنچنان دور نبود ولی بدلیل خرابی جاده ها و کوهستانی بودن آن حدود 8 الی 9 ساعت بطول انجامید و عصر همانروز همگی به شهرستان کوچک جیرگیتال رسیدیم و بعلت نبود محل اسکان خوب و حجم زیاد کوهنوردان، برخی در مسافرخانه کوچک و بیشتر آنها در یک مدرسه مخروبه و غیر بهداشتی در اتاقهای 4 نفره و 15 نفره اسکان داده شدیم که از اینجا آغاز ضعف مدیریت شرکت پامیر پیک مشخص گردید و سه وعده غذای فقیرانه نیز در رستوران خیابان اصلی شهر که طرف قرارداد این شرکت بود هر روز صرف میشد
بیست و نهم تیرماه برابر با 19 جولای= بعلت بدی هوا در منطقه پامیر و بارش باران شدید در جیرگیتال، پرواز هلیکوپتر کنسل اعلام گردید و همه مجدداً با خدمات ذکر شده اقامت کردند، در این مدت به تعداد نفرات کوهنورد اضافه گردید و تیم دیسکاوری کشور لهستان و تیم ملی روسیه و چند کشور دیگر به جیرگیتال رسیدند و تعداد کوهنوردان به 200 نفر رسیده بودند.
سی ام تیرماه برابر با 20 جولای= امروز پرواز هلیکوپتر آغاز گردید و فقط پرسنل کمپ اصلی و راهنماها، مواد غذایی، و تجهیزات کمپ اصلی و تیم بجنورد به بالا انتقال داده شد، که این عمل ضعف اساسی شرکت پامیر پیک بود که می بایستی یک هفته قبل، این پرسنل را برای آماده سازی کمپ اصلی و زدن چادرها و راهنماها را نیز برای هم هوایی و ثابت گذاری طناب به کمپ اصلی انتقال میدادند.
سی و یکم تیرماه برابر با 21 جولای= انتقال تیم ها به کمپ اصلی به ترتیب نوبتی که به دوشنبه رسیده بودند آغاز گردید و بخشی از افراد تیم ما با هلیکوپتر در ساعات اوّل صبح به کمپ اصلی انتقال داده شدند و من با چند نفر از دیگر افراد تیم منتظر پرواز دومی بودیم که متاسفانه با نبود سوخت هلیکوپتر مواجه شدیم که از صبح قول می دادند که ماشین سوخت از شهر دوشنبه براه افتاده و بزودی خواهد رسید که این زمان به ساعت 2 بعد از ظهر بطول انجامید و ما نیز در ساعات آخر ظهر به کمپ اصلی پرواز کردیم.
اوّل مرداد ماه برابر با 22 جولای= ساعت 9 صبح بعد از صرف صبحانه در کمپ اصلی، همگی بجزء یکی از اعضاء تیم که ناراحتی گوارشی داشتند بسوی کمپ اول حرکت نمودیم، مسیر با عبور از مورن های یخچال مسکوینا آغاز شده و سپس با یک شیب تند شنی ادامه داشته و سپس فرود تا ته دره در مسیر شنی و عبور از چندین گذرگاه آب که از یخچالها جاری بود و سپس عبور از معبر های تخته سنگی که در بعضی نقاط طناب ثابت برای تسهیل صعود کارگزاری شده بود، شیبهای تند سنگ و شنی در مجموع سه مورد بودند که با شیب تند سنگی و شنی به آخرین نقطه کمپ اوّل رسیده و با یک شیب خیلی تند شنی آخری مواجه شدیم که واقعا با بار سنگین برای اولین بار کار دشوار و خسته کننده ای بود. بعد از 6 ساعت توانستیم خودمان را به کمپ اوّل 5,100 متر برسانیم آنچنان جای مناسبی نبود برخی از تیم ها در دامنه کوه ریزشی و برخی نیز در کف یخچال یخی چادر بر پا کرده بودند. شب را در این کمپ سپری نمودیم
دوّم مرداد ماه برابر با 23 جولای= طبق برنامه هم هوایی قرار بر این بود که امروز همگی به کمپ اصلی باز گردیم، همه در ساعت 11 برای پایین رفتن آماده شده بودند، اما دو نفر از تیم ما، آقایان کیومرث بشکوفه و علی منصوری بدلایلی که اظهار نمودند و برای اینجانب بهیچ عنوان دلیل قانع کننده و منطقی نبود از پایین آمدن صرف نظر نموده و از تیم جدا شدند و قول مساعد دادند که تا دو روز آینده ای که شماها مجدداً به کمپ اول باز میگردید منتظر خواهیم ماند و هیچ پیشروی انجام نخواهیم داشت. تیم به پایین سرازیر شد و در بین راه با آقایان فاطمی و بابایی روبرو شدیم و آقای بابایی چنین گفت که ما با تیم بجنورد (چون تیم بجنورد اولین تیم ورودی بودند که با اولین پرواز به کمپ اصلی رسیده بودند و در کمپ بالا چادر زده بودند) هماهنگ شدیم که در ارتفاعات از چادرهای همدیگر استفاده نماییم، خداحافظی کردیم، ما بعد از سه ساعت به کمپ اصلی رسیدیم. (دوستان بابایی و فاطمی از این روز به بعد به کمپ اصلی باز نگشتند)
سوّم مرداد ماه برابر با 24 جولای= استراحت در کمپ اصلی، آنچنان هوای مطلوبی نبود ارتفاعات کورژنوسکای پوشیده از مه و
ابر بود، یک نفر از دوستان تیم ما که مشکل گوارشی داشتند در این مدّت بهبود یافته و بعد از هماهنگی با بنده، توسط تیم تهران جهت هم هوایی به کمپ اوّل و سپس به کمپ دوم صعود را آغاز نمود.
چهارم و پنجم مرداد ماه برابر با 25 و 26 جولای= برای هم هوایی مجدد و رسیدن به کمپ دوّم صعود توسط گروه آغاز گردید. با یک تلاش 8 ساعته تیم توانست خود را به کمپ دوّم 5,600 متر برسانند، شبمانی انجام گرفت.
ششم مرداد ماه برابر با 27 جولای= از آنجاییکه می دانستیم دو روز آینده بارش برف و هوا نامساعد خواهد بود به کمپ اصلی بازگشتیم و به استراحت پرداختیم. استراحت در کمپ اصلی و بارش برف
هفتم مرداد ماه برابر با 28 جولای= استراحت در کمپ اصلی و بارش برف
هشتم مردادماه برابر با 29 جولای= استراحت در کمپ اصلی و بارش برف
نهم مرداد ماه برابر با 30 جولای= در این سه روز خبر دار شدیم که دو نفر از تیم ما بهمراه تیم بجنورد و آقایان میر محمود فاطمی و صادق بابایی عازم کمپ های بالا شده اند، تیم ما برای صعود مجدد و رسیدن به کمپ دوّم تیم آماده شدند و بسوی منطقه حرکت نمودیم، وقتی به کمپ اوّل رسیدیم متوجه شدیم که دو نفر از اعضای تیم ما با افراد نامبرده فوق به کمپ های بالا صعود نمودند و خبری از آنها نبود، مسیر را ادامه داده و از کمپ اوّل راهی کمپ دوّم شدیم مورن های بلوری را که روی آنها با شن و سنگ ریزه ها پوشیده شده بود با دقت صعود کردیم در برخی نقاط طناب ثابت های نامطمئن وجود داشت، این قسمت یک ساعت بطول انجامید سپس به کمپ موقتی 5,300 رسیدیم و با کمی استراحت، صعود شیب برفی خیلی تند را بسوی کمپ دوم آغاز نمودیم این قسمت نیز بیش از دو ساعت بطول انجامید و ساعت 5 بعد از ظهر به محل کمپ دوّم که در زیر دیواره سنگی که یخچالی پهناور و امنی بود رسیدیم و چادر ها را برپا کردیم. لازم بتوضیح است که امسال بدلیل حجم بیشتر کوهنوردان و نبودن جای کافی در زیر دیواره سنگی که در سالهای قبل، کمپ دوّم را در آن نقطه برپا میکردند امکان پذیر نبود و حتی مسیر صعود یخچال زیر دیواره بعلت ریزش سنگ از دهلیز آن، مسیر یخچال را از نقطه دیگر شروع به ثابت گزاری کرده بودند، امروز هوا خراب و بارش برف داشتیم.
دهم مرداد ماه برابر با 31 جولای= امروز ساعت 5/30 بعد از ظهر مسیر بالا را می نگریستیم و متوجه شدیم که یک تیم 8 نفره به مشکلی و به کندی از یال 6,100 متری وارد مسیر تراورس برفی شدند که بعلت نبودن طناب ثابت حرکت و فرود آنها خیلی به کندی و به مشکلی انجام میگرفت، و متوجه شدیم که آقای بابایی با توجه به داشتن مشکلات جسمی، تیم در تلاش آن بودند که هر چه زودتر ایشان را به پایین برسانند.
از آنجاییکه دو نفر گاید روسی، یک روز قبل از ما وارد منطقه شده بودند و قصد داشتند تا جایی که ممکن است و طناب موجود دارند ثابت گزاری بکنند، آنها در آن ساعات خسته شده و قصد بازگشت به کمپ 5,600 متر را داشتند و از فرود تیم بالا نیز بی خبر بودند چون در معرض دیدشان نبودند، بنده با هماهنگی با یک روس انگلیسی زبان در کمپ دوّم خواهش کردم که یک تیم در حال حاضر به شما نزدیکتر شده اند و به کمک شما نیاز دارند لذا خواهش میکنم ثابت گزاری را تا نقطه ای که تیم رسیده اند و بدلیل نبودن طناب ثابت و دشواری مسیر متوقف شده اند ادامه دهند بلکه آنها را از آن نقطه دشوار که فاقد طناب ثابت و یخچالی بلوری بود نجات دهند، ساعت دیر شده بود و آفتاب غروب میکرد خوشبختانه دو گاید تلاش کرده و خودشان را تا آن نقطه رساندند و به تیم پیوستند و افراد تیم سریعا خود با طناب ثابت به کمپ دوم رساندند ولی پایین آوردن آقای بابایی توسط میر محمود فاطمی و دو نفر از اعضای تیم ما و بجنوردی ها آنچنان آسان نبود و همگی با خستگی بیش از حد روبرو شده بودند در ساعت 8/30 شب به کمپ دوّم رسیدند، آقای بابایی را به کمک چند تن به چادر ما آوردند وضعیت ایشان خیلی وخیم بود از تمام نقاط بدنش اظهار درد می نمود و ناله میکرد گاهی می گفت انگشتان پایم یخ زده، گاهی میگفت قلبم درد می کنه، گاهی سردش بود، ظاهراً در مسیر فرود از کمپ سوّم 6,300 متر به گردنه 6,100 در مسیر تیغه ها برفی و و یا روی دیواره سنگی پاندول شده بود و کمرش ضربه دیده و از آن لحظه به بعد دردش تشدید یافته بود، با بی سیم در خواست هلیکوپتر نمودم متاسفانه مسئولین کمپ اصلی گفتند که امکان پرواز هلیکوپتر به آن نقطه ممکن نخواهد بود، خلاصه تا صبح نخوابیدیم و ایشان را با خوردنی و نوشیدنی گرم و سپس با کندن لباسهای خیس و یخ زده اش با پوشاک پر پوشاندیم که این یک وظیفه هر کوهنورد است که تیم ما انجام داد. آقای کیومرث بشکوفه از نفرات تیم ما که دو نفری به این تیم ندانسته ملحق شده بودند چنین می گوید، آقای فاطمی با تیم بجنورد از کمپ سوّم عازم قلّه می شوند و من در بیرون از چادر، صدای ناله آقای بابایی را شنیدم وقتی داخل چادرشان شدم دیدم ایشان در وضعیت خیلی بدی بسر میبرد و پاهای ایشان کاملا بی حس و سفید رنگ شده بود آقای بشکوفه می گفت که تا زمانیکه تیم از قلّه برگشت که این حدود 10 ساعت بطول انجامید پاهای آقای بابایی را بغل کرده و آنقدر ماساژ دادم تا خون جریان پیدا کند که این حرکت موجب خستگی من نیز شده بود
یازدهم مرداد ماه برابر با 1 آگوست= صبح کمی سرحال شده بود و بعد از رفتن به دستشویی، به درخواست ایشان وی را به چادر آقای فاطمی انتقال دهند، با آقای فاطمی و بابایی صحبت چنین شد که امروز چند نفر از تیم ما آماده گی پایین بردن آقای بابایی را دارند در جواب آقای فاطمی چنین گفت، با توجه به خوبی هوا در طول این هفته ما سه روز اینجا استراحت خواهیم کرد و سپس آقای بابایی با پای خودش پایین سرازیر خواهد شد، سپس تیم ما در ساعات مختلف برای رسیدن به کمپ سوّم 6,300 متر منطقه را ترک نمودند ما نیز ساعت 11 حرکت نمودیم و بعد از عبور از مسیر یخچالی به شیب 45 درجه به زیر دیواره سنگی که یک شکاف بزرگی قرار داشت رسیدیم و سپس ادامه مسیر بطول 50 متر بلوری به اوّل مسیر تراورسی که انتهای طناب ثابت بود رسیدم و سپس تراورس را با دقت کامل با استفاده از طناب کرده ای خودمان در ساعت 3/5 بعد از ظهر به گردنه 6,100 متر رسیدیم در آن گردنه فقط دو تا بیشتر جای چادر ممکن نیست بنابراین تمامی تیم ها در تلاش آن بودند که خودشان را به کمپ 6,300 برسانند، آغاز دیواره 80 درجه ای بطول 15 متر با طناب ثابت که تیم ملّی روسیه بجا گذاشته بود و سپس تیغه برفی سفت تا کمپ 6,300 متر بطول بیش از 200 متر ادامه داشت که این نقطه بعلت نداشتن طناب ثابت و شیب تند احتیاط و دقت بیشتری می طلبید، اکثرا بعد از ظهر ها یک توده هوای محلی وارد منطقه میشد و دما را کاهش و سرما را افزایش می داد که این وضعیت هوا حرکت نفرات تیم را کندتر می نمود. این نقطه تا رسیدن به کمپ سوّم از شیب تند بیش از 50 درجه و در برخی نکات نیز 60 درجه بچشم می خورد ساعت 5 بعد از ظهر به کمپ سوّم 6,300 رسیدم محل کمپ پر از چادر بود و هوا سردتر و آفتاب زیر ابرها پنهان شده بود وقتی پشت سر می نگریستی ابهت و صلابت قلّه کمونیزم بچشم می خورد. 14 نفر از اعضای تیم ما در این کمپ بسر می بردند. (دو نفر نام های ذکر شده در قبل که با آقای بابایی به پایین بازگشته بودند)
دوازدهم مرداد ماه برابر با 2 آگوست= امروز صبح ساعت 6 بیدار باش و آماده شدن و صبحانه خوردن، ساعت 7/30 بسوی قلّه حرکت نمودیم هوا باز و آفتابی بود، مسیر پوشیده از برف سفت و نقاب هایی که با شیب های تند برفی تشکیل شده و فاقد طناب ثابت بودند باید صعود کرده و پشت سر گذاشت، نقاب ها تموم شدنی نبودند یکی پشت سر دیگری خود را از دور نمایان می ساختند و شیب ها رفته رفته تند تر می شدند، مسیر پر از صعود کننده بود، بعد از 2 ساعت صعود متوجه شدم که خانم نعمتی و آقای نوجوان نسبت به دیگر افراد حرکت کند و خیلی آرامی دارند و نمی توان دیگر افراد را بخاطر این دو فرد از حرکت خوبشان باز داشت، بنابراین به افراد جلویی سفارش کردم که صعود را با احتیاط انجام داده و پیشروی نمایند بنده نیز عقب دار این دو نفر خواهم بود تا جایی که ممکن است همراهی خواهم کرد، متاسفانه این حرکت کند باعث بوجود آمدن اختلاف زمان بیش از 3 ساعت گردید، در ارتفاع 6,900 متر با افراد تیم که از قلّه بازمیگشتند روبرو شدیم ساعت، 3 بعد از ظهر را نشان میداد و هوا رو به وخامت گذاشته بود بنده ادامه صعود تا قلّه را برای این افراد صلاح ندانسته و برگشت را بهمراه تیم قلّه اعلام نمودم که این یکی از منطقی ترین راه حل برای این تیم بود در غیر اینصورت اگر صعود ادامه داده می شد در برگشت با مشکلات خیلی بیشتری از قبیل بدی هوا، خستگی بیش از حد، و تاریکی و عواقب آن…. مواجه می شدیم، بهمراه تیم قلّه از ساعت 3 بعد از ظهر با استفاده از طناب در کل مسیر فرود که واقعا انسان را خیره میکرد که چگونه این تیغه ها بدون طناب صعود شده است آغاز نمودیم و شب ساعت 20/8 به محل کمپ رسیدیم.
سیزدهم مرداد ماه برابر با 3 آگوست= صبح بعد از صبحانه همگی چادرها را جمع نموده و فرود را به کمپ دوّم آغاز نمودیم اعضای تیم، فرود را جلوتر از ما با تیم 6 نفره ترکیه با استفاده از طناب کرده ای آغاز نمودند، من و آیدین و ناصر و خانم نعمتی آخرین نفرات بودیم که با استفاده از طناب کرده ای فرود را شروع کردیم، مسیر فرود بعلت دشواری و باریک بودن در ترافیک بود و باید منتظر افراد جلوتر می شدیم که این عمل توقف در نقاط نا مناسب و شیب تند برفی باعث خستگی بیشتری می شد، تمامی مسیر را یکی بعد از دیگری پشت سر گذاشتیم و ساعت 4 بعد از ظهر به کمپ دوّم 5,600 متر رسیدیم افراد تیم ما مسیر را ادامه داده و تا کمپ یک فرود آمده بودند، از آقایان بابایی و فاطمی در کمپ دوّم با توجه به هماهنگی قبلی اثری نبود، و معلوم نبود که تا کجا پایین رفته اند، چادرهای کمپ دوّم را جمع نموده و بعد از یک ساعت استراحت خودمان را به کمپ 5,300 متر رسانده و بعلت بار سنگینی که بر دوش داشتیم صلاح بر این شد که شب را در کمپ 5,300 بسر برده و فردا بسوی کمپ اصلی حرکت کنیم، شب را در چادر سپری نمودیم.
چهاردهم مرداد ماه برابر با 4 آگوست= صبح با حمل بار سنگین که بیش از 30 کیلو بود، فرود از مورن های بلوری زیر کمپ 5,300 را آغاز نمودیم وقتی به کمپ اوّل 5,100 رسیدیم متوجه شدیم که عصر روز قبل همه افراد تیم ما بسوی کمپ اصلی راهی شده اند ما نیز مسیر را ادامه داده و ظهر ساعت 2 در کمپ اصلی بودیم.
نفرات صعود کننده تیم کورژنوسکای
آیدین حراستی تبریز
ناصر سالک از تبریز
سعید خاشاکی از لاهیجان
مهدی چاوشی از مرند ساکن تهران
بایزید نیک بخت از پیرانشهر
حسین محمدی از بانه
علی منصوری از تنکابن
امیر رجبعلی پور از تبریز
فواد بهمنی از کردستان (ساکن بندرعباس)
محمد لک از درود
علی محمد درمیانی از درود
رضا ایاز از بروجرد
کیومرث بشکوفه از دزفول 6,300 متر
غلامرضا نوجوان از تبریز 6,900 متر
زهرا نعمتی از تبریز 6,900 متر
مسعود آقابالائی از تبریز 6,900 متر
گزارش برنامه صعود قلّه کمونیزم (سامانی) 7,495 متر بمناسبت بیستمین سالگرد آلاله های پامیر
مرداد ماه 1395
پانزدهم مرداد ماه برابر با 5 آگوست= استراحت در کمپ اصلی برای آماده شدن صعود کمونیزم
شانزدهم مرداد ماه برابر با 6 آگوست= استراحت در کمپ اصلی برای آماده شدن صعود کمونیزم
هفدهم مرداد ماه برابر با 7 آگوست= استراحت در کمپ اصلی برای آماده شدن صعود کمونیزم
هیجدهم مرداد ماه برابر با 8 آگوست= صبح ساعت 9 حرکت از کمپ اصلی بسوی یخچال والتر و بعد از پشت سر گذاشتن کمپ پیشرفته آغاز صعود در مسیر یخچالی و پشت سر گذاشتن گرده سنگی و رسیدن به کمپ اوّل 5,300 متر
نوزدهم مرداد ماه برابر با 9 آگوست= صبح ساعت 8 آغاز صعود بر روی یال یخچالی بوروتگین و متعاقباً رسیدن به قلّه 6,100 متری بوروتگین و سپس فرود به کمپ پلاتو 5,900 متر ساعت 5 بعد از ظهر
بیستم مرداد ماه برابر با 10 آگوست= آغاز ادامه صعود ساعت 9 صبح و با پشت سر گذاشتن یال برف و یخی در مسیر یال دوشنبه و رسیدن به کمپ سوّم 6,500 متر
بیست و یکم مرداد ماه برابر با 11 آگوست= ادامه صعود تا قله دوشنبه و فرود به محل کمپ و برپایی چادر در ارتفاع 6,950 متر
بیست و دوم مرداد ماه برابر با 12 آگوست= در این روز 17 نفر از کشورهای ایران، دانمارک، روس، ترکیه، برای صعود قلّه کمونیزم شب را در کمپ چهار نزد قلّه دوشنبه به صبح رساندند و در ساعت 8 صبح، صعود بسوی قلّه آغاز گردید با توجه به حجم بیشتر برف که چند روز پیش باریده بود صعود و پیشروی را برای کوهنوردان دشوار ساخته بود و هیچ کس برای برف کوبی تن نمیداد و فقط دلاوران تبریزی بودند که در این مسیر همه را بسوی قلّه کشاندند و مسیر را برای دیگران فراهم ساختند تیم در ساعت 1 ظهر بر فراز قلّه سر سخت کمونیزم ایستاده بودند و آهنگ پیروزی و شادی یاشاسین آذربایجان را به گوش همه می رساندند که این صدای دلنواز در پشت بی سیم بگوش من نیز می رسید، بعد از یک ساعت توقف بر فراز قلّه و عکسبرداری آماده فرود گردیدند اما هوای بد فرا رسیده بود و بیش از حد آشفته و توام با بارش برف و کولاک ادامه داشت و نشان داد که کمونیزم به این ساده گی ها نیست در مسیر صعود قلّه کمونیزم باید جان سختی نشان داد، آنچنان بود که راه برگشت را برای فاتحان قلّه دشوار ساخت، تمامی جا پاهای مسیر پر از برف و حتی در چند متری قادر به دیدن همنورد خود نبودند، اما با اراده پولادین و هوشیاری قهرمانان فاتح، به این دشواری غلبه شد و قهرمانان خود را به سلامت به کمپ دوشنبه رساندند چنین بود که تمامی چادرها تا سقف زیر برف مانده بودند و به مشکلی توانستند به چادرهای خود دست یابند، جای خوشحالی بود که رسیدن خودشان را برای من در پشت بی سیم اعلام نمودند.
بیست و سوّم مرداد ماه برابر با 13 اگوست= هوا نیمه آفتابی بود، فرود از کمپ دوشنبه 6,950 متر به دشت یخی پلاتو و صعود مجدد قلّه بوروتگین و فرود بر روی یال بوروتگین تا کمپ اوّل 5,300 متر ادامه داشت، ساعت 6 بعد از ظهر شبمانی در کمپ اوّل
بیست و چهارم مرداد ماه برابر با 14 آگوست= فرود از یخچال زیر کمپ اوّل و گرده سنگی و عبور از مسیر بهمنی خطرناک، تیم در ساعت 12 در کمپ اصلی حضور داشتند، و سه ساعت بعد پرواز با هلیکوپتر به شهرستان جیرگیتال و اقامت در مسافرخانه صورت گرفت.
بیست و پنجم مرداد ماه برابر با 15 آگوست= ترانسفر به شهر دوشنبه بمدّت 8 ساعت و اقامت در هتل
بیست و ششم مرداد ماه لغایت 31 مرداد ماه= اقامت در دوشنبه بخاطر فرا رسیدن روز پرواز به ایران
نفرات صعود کننده تیم کمونیزم
آیدین حراستی تبریز
ناصر سالک از تبریز
سعید خاشاکی از لاهیجان
مهدی چاوشی از مرند (ساکن تهران)
بایزدید نیک بخت از پیرانشهر
حسین محمدی از بانه
لازم به یادآوری است که این تیم شش نفره در یک روز از کمپ اصلی حرکت نمودند ولی در روز رسیدن به کمپ سوّم، 4 نفر اوّل در 6,500 متر چادر برپا کردند ولی 2 نفر آخر، تا 6,800 متر که آنچنان جای مناسبی برای چادر نبود صعود کردند، بنابراین تیم 2 نفره یک روز قبل از تیم 4 نفره در یک هوای بهتر از فردای آنروز توانستند از آن نقطه قلّه را صعود نمایند
تهیه و تنظیم
مسعود آقابالائی
Short link: https://azarkouh.com/?p=8639