AZARKOUH
گزارش چوآیو

  • گزارش صعود قله چوآیو

گزارش برنامه صعود قلّه 8,201 متری چوآیو پاییز 1393
شرکت کنندگان
علیرضا مشعوف سرپرست تیم کوهنوردی کارخانه لوله و ماشین سازی ایران
رضا کفاش مربی تیم کوهنوردی کارخانه لوله و ماشین سازی
تیمور شاهب عضو تیم کوهنوردی کارخانه لوله و ماشین سازی ایران
غلامرضا رضایی دودانی عضو تیم کوهنوردی کارخانه لوله و ماشین سازی ایران
محمد رضا امیدوار از کوهنوردان آزاد تهران
مسعود آقابالایی مجری برنامه و سرپرست فنّی ارتفاع
برنامه در 18 شهریورماه برابر با 9 سپتامبر از ایران آغاز گردید و در کاتماندو با سه نفر از تیم و مدیر عامل محترم کارخانه و همنورد ایشان جناب آقای هوشنگ حسنی که از دو هفته قبل جهت اجرای برنامه ترکینگ کمپ اصلی اورست در کاتماندو بودند ملاقلات نمودیم و از سوی مدیر محترم کارخانه جناب آقای مهندس مقصودی ضیافت ناهار برای گروه داده شد و در کاتماندو جهت انجام امور اداری و اخذ ویزای چین و تهیه تجهیزات ناقص برای تیم، سه روز اقامت داشتیم
روز 19 شهریور ماه برابر با 10 سپتامبر اقامت در کاتماندو
روز 20 شهریور برابر با 11سپتامبر اقامت در کاتماندو
روز 21 شهریورماه برابر با 12 سپتامبر با یک ون دربستی بهمراه سه نفر کوهنورد استرالیایی که همراه تیم ما بودند ساعت 5 صبح از جلوی هتل عازم مرز نپال و چین شدیم بعد از سه ساعت رانندگی در جاده کوهستانی به نقطه ائی رسیدیم که بعلت رانش شدید کوه جاده تخریب شده و بیش از 150نفر از اهالی دهات منطقه زیر آوار مانده بودند ماشین متوقف و تمامی بارهای دو کامیون توسط اهالی آن منطقه به آخرین نقطه جاده آسیب دیده حمل گردید و تیم نیز طی 2/5 ساعت کوهپیمایی درموقعیت خیلی زیبا به نقطه مورد نظری که مجددا بارها را می بایستی به کامیون حمل کنند رسیدیم و سپس با  سوار شدن به اتوبوسهای قراضه نپالی عازم آخرین دهکده نپال بنام کوداری که از زیبایی خاصی برخوردار بود به ارتفاع 2,300 متر رسیدیم و آنجا برای صرف ناهار با ماهی سومون پذیرایی شدیم و سپس بعد از صرف ناهار به پل ارتباط دوستی نپال و چین رسیدیم و وارد چین شدیم و بعد از کنترل ویزای ها از سوی پلیس چین و همزمان کلیه بارهای برنامه توسط باربرهای نپالی به محوطه گمرکی چین حمل گردید، برنامه در کشور چین آغاز گردید بعد از سوار شدن به دو دستگاه لندکروز به دهکده زیبای زانگمو در ارتفاع 2,400 متر که در دل کوه در میان جنگلها واقع شده بود رسیدیم و در یک هتل خیلی زیبا و شیک، دو شب جهت هم هوایی اقامت نمودیم.
روز 22 شهریورماه برابر با 13 سپتامبر اقامت در هتل دهکده زانگمو
روز 23 شهریورماه برابر با 14 سپتامبر امروز با دو دستگاه لندکروزر عازم دهکده نیالام شدیم که بعد از 2/5 ساعت در طول جاده خیلی زیبا و پر پیچ و خم مملو از آبشارهای زیبا و مناطق جنگلی به منطقه خشک و استپ به دهکده 3,750 متری نیالام رسیدیم و شب را در یک هتل نسبتاً خوبی بسر بردیم این دهکده در درون دره قرار گرفته و از منظره خوبی برخوردار نبود بلکه حوصله را از دست میداد
روز 24 شهریورماه برابر با 15سپتامبر با همان خودروها به سوی دهکده تینگری حرکت نمودیم دیگر از جنگل و آب خبری نبود و فقط ارتفاعات و کوهها بچشم میخورد بعد از 2 ساعت به گردنه 5,126 متری رسیدیم که از موقعیت خوبی برخوردار بود ولی بعلت ابری بودن هوا موفق به تماشای قله شیشاپانگما و دیگر قلل هیمالیا نشدیم و با کمی توقف در آن گردنه و عکسبرداری از اطراف، جاده را سرازیرانه به دشت تبت ادامه دادیم در بین راه تقاطع راه کمپ اصلی شیشاپانگما را دیدیم که بطرف غرب منطقه ادامه داشت بعد از 1/5 ساعت وارد دهکده تینگری در ارتفاع 4,348 متری شدیم این دهکده در وسط صحرای تبت قرار داشته و بیش از یک خیابان مستقیم چیزی وجود نداشت و شبیه دهات صحرای تگزاس آمریکا بود برای هم هوایی دو شب اقامت نمودیم و روز اول بعد از صرف صبحانه برای هم هوایی به ارتفاعات این دهکده رفتیم و تا ارتفاع 4,650 متری صعود نمودیم و به هتل بازگشتیم
روز 25 شهریورماه برابر با 16سپتامبر اقامت در تینگری هتل
روز 26 شهریورماه برابر با 17سپتامبر با همان خودرو ها بهمراه کامیون حاوی کلیه تجهیزات برنامه عازم کمپ اصلی چینی ها شدیم بعد از 5/1 ساعت در مسیر جاده خاکی دست انداز و باریک به ارتفاع 4,900 متری کمپ چینی ها رسیدیم و آنجا چادرها برپا شد منطقه مسطح و چمنزاری بود و عظمت قلل اطراف نیز به منطقه زیبایی خاصی داده بود چوآیو نیز خود را گاه بیگاهی از ابرها سر بیرون آورده و برای تیم خوشامد میگفت و همه اعضای تیم هر چه زودتر مشتاق رسیدن به پای کوه بودند دو شب در این کمپ برای هم هوایی اقامت نمودیم
روز 27 شهریورماه برابر با 18سپتامبر اقامت در کمپ چینی ها
روز 28 شهریورماه برابر 19سپتامبر عازم کمپ میانی که در آنجا چادر عشایری نیز وجود داشت و تقریبا میشود گفت آخرین نقطه جاده سالم که در ارتفاع 5,150 متری وجود داشت بعد از 4 ساعت رسیدیم و در کنار چادر عشایری کمپ ها برقرارشد و شب را در آن نقطه بسر بردیم
روز 29 شهریورماه برابر با 20 سپتامبر بعد از عبور از جاده هایی که توسط شرایط جوی کوهستان و بعلت داشتن حرکت یخچالها تخریب شده بود بالاجبار تمامی بارها به توسط یاک ها حمل شد بعد از 5 ساعت که در آخرین دقایق با بارش برف روبرو شدیم به کمپ پیشرفته که کمپ اصلی واقعی نیز نامیده می شد به ارتفاع 5,700 متری رسیدیم و در شرایط بارش برف، شرپاها و دیگر پرسنل کمپ توانستند در عرض 3 ساعت کلیه چادرهای نفرات و آشپزخانه و غذاخوری را آماده و برای کوهنوردان فراهم سازند در این مدت من و آقای مشعوف نظاره گر تیم بودم و در بیرون، زیر بارش برف منتظر برپا شدن چادرهای نفرات بودم اما دیگر نفرات بعلت سردی هوا و بارش برف به داخل چادرهایی که از همه زودتر برپا شده بود رفته بودند هوا سرد بود این اولین شب بود که در این ارتفاع با بارش برف و دمای پایین اقامت داشتیم
روز 30 شهریورماه برابر با 21 سپتامبر در این کمپ بسر بردیم نواقصات کمپ از جمله برپایی چادر سرویس بهداشتی و چادر دوش و راه اندازی ژنراتور و پاک نمودن اطراف کمپ از آشغال هایی که از سوی تیم های قبلی از بهار بجا مانده بود توسط پرسنل و شرپاها انجام گرفت و استراحت نمودیم
روز 31 شهریورماه برابر با 22 سپتامبر روز مراسم پوژا از سوی نماینده لاما جهت شروع بکار تیم بخصوص شرپاها که بدون اجرای این مراسم کار در ارتفاع را آغاز نمی کنند در ساعت 10 صبح آغاز گردید و به مدت 2 ساعت بطول انجامید
روز 1 مهرماه برابر با 23 سپتامبر برای هم هوایی و حمل بخشی از بارهای عمومی توسط شرپاها و نیز حمل تجهیزات شخصی توسط خود کوهنوردان عازم ارتفاعات کمپ اول شدیم و بعد از سه ساعت عبور از کنار یخچالهای زیبا با پستی و بلندی مسیر که دقت زیادی مطلبید به اول دره باریک که بسوی شیب تند کمپ اول منتهی می شد ادامه دادیم و بعد از نیم ساعت تلاش به محل استراحت که در زیر شیب تند بود رسیدیم که نام آن محل را نیز کمپ دپوزیت می نامیدند از آنجاییکه مسافت مابین کمپ پیشرفته و کمپ یک طولانی و از شیبهای تندی برخوردار است این محل را بعضی تیم ها با برپا کردن چادر اضطراری به آن نام نامیده اند، آقای کفاش از مشکل فشار خون شاکی بودند ما نیز با کمی استراحت بدون حضور وی صعود شیب 35 درجه شنی و سنگی که با طول 400 متر بود آغاز کردیم واقعا با بار سنگین این مسیر را برای اولین بار بدون هم هوایی برای اعضای تیم سنگین بود در 1 ساعت مانده به کمپ اول شرپاهایی که از نفرات تیم چندین ساعت زودتر حرکت کرده و به کمپ اول رسیده بودند بارهای خود را گذاشته و برای حمل بار نفراتی که در شیب تند صعود میکردند بازگشته و بار آنان را نیز تحویل گرفته و به کمپ اول حمل نمودند چون امروز قرار بر این بود که نفرات تا پایین کمپ اول صعود هم هوایی داشته باشند، بنابراین بارها را تحویل شرپاها داده و بسوی کمپ پیشرفته سرازیر شدیم و شب در کمپ پیشرفته شبمانی داشتیم
روز 2 مهرماه برابر با 24 سپتامبر دیشب آقای کفاش بعلت مشکل فشارخون از ادامه صعود انصراف داده و اعلام نمود که من دیگر بالاتر از کمپ پیشرفته با شما نخواهم بود، مرحله دوم صعود هم هوایی برای رسیدن به کمپ اول جهت شبمانی فقط با حضور پنج نفر آغاز گردید و درمدت 4/5 ساعت توانستیم به کمپ اول در ارتفاع 6,450 متر برسیم
روز 3 مهرماه برابر با 25 سپتامبر صعود از کمپ اوّل بسوی بالای دیواره یخی که ما بین کمپ اول و دوم قرار داشت جهت هم هوایی و تمرین فنی آغاز نمودیم و بعد از 4 ساعت صعود در شیبهای تند و صعود از دیواره 75 درجه بطول 15 متر که اصطلاحاٌ بنام سراک نامیده میشد رسیدیم و آنجا آخرین نقطه دیواره یخی 6,800 متر بود و با کمی استراحت و صرف شکلات و نوشیدنی مجدداٌ با طناب این مسیر را فرود آمده و به کمپ اول رسیدیم و شبمانی در کمپ اول انجام گرفت
روز 4 مهرماه برابر با 26 سپتامبر امروز هوا نیمه ابری و باد بیش از 35 کیلومتر در ساعت در حال وزیدن بود، برای رسیدن به کمپ زیر کمپ دوم که در ارتفاع 6,850 متر قرار داشت صعود را آغاز نمودیم و بعد از 5 ساعت تلاش بی وقفه در هوای بد و باد شدید توانستیم دیواره یخی را پشت سر گذاشته و به کمپ مورد نظر برسیم شب را در آن ارتفاع شبمانی نمودیم
روز 5 مهرماه برابر با 27 سپتامبر همان مسیر را مجدداٌ به کمپ اول و بعد از یک ساعت استراحت و تعویض پوشاک گرم و کندن تجهیزات فنی، متعاقباٌ بسوی کمپ پیشرفته حرکت کردیم و بعد از 2/5 ساعت به کمپ پیشرفته بازگشتیم
روز 6 مهرماه برابر با 28 سپتامبر استراحت و تجدید قوا در کمپ پیشرفته و اخذ اطلاعات هواشناسی از کشور استرالیا توسط کوهنوردان خارجی هم گروه خودمان که خانم کریس از کشور نیوزلند و ساکن استرالیا و خانم مارگارت از کشور لهستان ساکن استرالیا و آقای بیل از کشور انگستان ساکن استرالیا حضور داشتند، اقامت در کمپ پیشرفته.
روز 7 مهرماه برابر با 29 سپتامبر استراحت در کمپ پیشرفته
روز 8 مهرماه برابر با 30 سپتامبر صعود تا کمپ اول را در مدت 4 ساعت انجام دادیم و شب را در همان کمپ بسر بردیم
روز 9 مهرماه برابر با 1 اکتبر حرکت از کمپ اول بسوی کمپ دوم و عبور از دیواره یخی برای سومین بار و بعد از 7 ساعت تلاش بی وقفه ساعت 30/4 بعد از ظهر به کمپ دوم در ارتفاع 7,120 متر رسیدیم و بعد از سه ساعت استراحت و صرف نوشیدنی گرم و شام مختصر در ساعت 9 شب از چادر خارج شده و در هوای سرد گرامپون ها را بسته و اکسیژن ها را آماده نموده و در ساعت 9/30 شب از سوی کمپ دوم به طرف کمپ سوم و متعاقبا بسوی قله حرکت نمودیم، بعد از گذشت 2 ساعت آقای تیمور شاهب که جلوتر از من بود درآن تاریکی با سر رفتن حوصله اش به من گفت که من دیگه نمیتونم ادامه دهم خسته شدم و بر می گردم و من با صدای بلند گفتم که لازم نکرده، ادامه بده و چیزی به کمپ سوم نمونده کمی دوام بیار و هر طور دوست داری حرکت کن من پشت سرت خواهم بود، خلاصه ایشان با برخورد من، روحیه گرفته و صعود آرام خود را ادامه داد که من بالاجبار پشت ایشان بودم و بنا به وظیفه سرپرستی در ارتفاع می بایستی پا به پای ایشان صعود کنم
روز 10مهرماه برابر با 2 اکتبر ساعت 30/12 نیمه شب به کمپ سوم در ارتفاع 7450 متری رسیدیم و مسیر را برای صعود قله ادامه دادیم درکمپ سوم کوهنوردان بیشتری بسر می بردند برخی از سر و صدای رسیدن ما بر خواستند و برخی نیز از قبل آماده صعود بودند نفرات صعود کننده در مسیر بیشتر شدند بنده از آنجائیکه عقب دار تیم بودم  در تاریکی فقط می توانستم با بلند کردن سر خود بتوانم چندین نور چراغ پیشانی ها را که به تاریکی غلبه می کرد ببینم که بیش از این چیز دیگری بچشم نمیخورد صعود ادامه داشت و هوا عالی آنچنان باد و سرمای بیشتری نداشت بعد از نیم ساعت حرکت از کمپ سوم به اولین مسیر سنگی که با شیب 70 درجه و به ارتفاع 8 متر بود مواجه شدیم و با دست به سنگ شدن و پا باز نمودن توانستیم به کمک گرامپون ها این دهلیز سنگ و یخ را پشت سر بگذاریم با برخورد گرامپون ها به سنگ جرقه ها دیده میشد سپس شیب خیلی تند برف سفت در پیش بود قدم ها آهسته و نفرات جلویی بآرامی پیشروی میکردند که بعد از گذشت یک ساعت، نفرات جلودار صف صعود، از حرکت بازمانده و مسیر را برای نفرات پشت سری باز نمودند که در این حین وقتی من عبور میکردم آقای حسن نجاریان و آقای عطری را دیدم که در کنار مسیر نشسته و استراحت می کردند با یک سلام و خسته نباشید صعود را ادامه دادیم و به دهلیز سنگی دومی که از قبلی طولانی تر و لی نسبتاٌ شیب کم داشت رسیدیم این نقطه را نیز با پا باز نمودن و دست بسنگ شدن و یومار زدن سپری کردیم و مسیر را برای رسیدن به قله به شیب اصلی شمالی زیر قله ادامه دادیم در اینجا دو نفر از نفرات جلویی ما با دو شرپا، بعلت داشتن سرعت کم صعود تیمور شاهب و من که هوای ایشان را داشتم با توجه به داشتن شرپا برای هر چهار نفر، نفرات جلویی را سبقت نموده و از ما جدا میشوند اینجا نیز شیب بالای 35 درجه را داشت و با وجود طناب ثابت و گشوده شدن مسیر بطور مستقیم بالجبار پلکانی صعود میکردیم و در ساعت 7 صبح من و آقای تیمور شاهب با دو شرپا به یال غربی زیر قله چوآیو رسیدیم هوا عالی بود و آفتاب طلوع کرده بود ولی هنوز به مسیر صعود ما نمی تابید بعد از یک توقف کوتاه، صعود یال غربی به قله ادامه یافت و برخی از کوهنوردان از قله بازمیگشتند ما چهار نفری بعد از عبور از مسیر کفی که به قله منتهی می شد و ارتفاع نامحسوسی داشت در ساعت 8/30 بامداد به قله چوآیو رسیدیم و نفرات جلویی ما آقای مشعوف و رضایی با دو شرپای خود با ما ملاقات نموده سپس به پایین سرازیر شدند و ما نیز عکاسی و فیلمبرداری زیبا از اطراف منطقه بخصوص منظره خومبو و اورست که واقعا محتشم و زیبا بود انجام دادیم هوا آنچنان ساکت و خوب بود که توانستیم دستکش ها را درآورده و با صرف نوشیدنی یخمک شده و شکلات و غیره براحتی تجدید قوا کرده و بعد از 45 دقیقه جهت فرود آماده شدیم بعد از ما تیم های دیگری که قبل از تیم ما در منطقه حضور داشتند هنوز در مسیر بودند که برای رسیدن به قله تلاش می نمودند در آخر شیب یال غربی با آقای حسن نجاریان و همراهش آقای عطری که بهمراه نوری شرپا در حال صعود بودند مواجه شدیم آقای نجاریان با توجه به استفاده ننمودن اکسیژن آنچنان سر حال دیده نمیشد برای رسیدن به قله یک ساعت بیشتر فاصله داشتند ما مسیر فرود را ادامه داده و بعد از گذر از شیب های برفی به بخش صخره ها رسیدیم که نیاز به فرود با هشت را می طلبید فرودها را با دقت انجام داده و  در ساعت 10 به کمپ سوم رسیده و مسیر را برای رسیدن به کمپ دوم ادامه دادیم در طول مسیر به پایین، دوستان در حال فرود دیده می شدند ما نیز و در ساعت 12 در کمپ دوم بودیم، با صرف ناهار و استراحت، شب سردی فرا رسید و شام را میل نموده و با خستگی و شور و شوق عشق صعود قله، به داخل کیسه خواب ها خزیدیم هوا خیلی سرد شده بود و نیمه شب بارش برف سنگین ادامه داشت
روز 11مهرماه برابر با 3 اکتبر برف سنگینی در منطقه باریده بود با قطع بارش برف یک هوای کاملاٌ صاف و آفتابی در منطقه حکمران بود بعد از صرف صبحانه و جمع آوری کوله بار سنگین، با سرمای صبحگاهی گرامپون ها بسته و در ساعت 8/30 بطرف کمپ های پایین حرکت نمودیم تمامی طناب ثابت ها در زیر برف مدفون شده بودند با علائم پرچم های راهنما که در اول و آخر کارگاهها نصب شده بود طناب ها را برای فرود از ته برف بیرون می کشیدیم فرودها پی در پی ادامه داشت بعد از گذشت یک ساعت فرود با بار سنگین به کمپ زیر کمپ دوم در ارتفاع 6,850 متر رسیدیم و آنجا نیز چادر داشتیم و بخشی از بارها نیز داخل چادرها بود آنها را نیز به داخل کوله ها گنجاندیم و به سنگینی کوله افزودیم با صرف نوشیدنی مسیر را برای فرود از دیواره یخی ادامه داده و بعد از 15 دقیقه به پای کارگاه فرود رسیدیم تمامی نفرات فرود را انجام داده و خودشان را در پایین به محل امنی کشاندند و بدنبال نفرات، من نیز فرود را انجام داده و پشت سر من، آخرین شرپا آنجلا به ما پیوست و مسیر را مجددا برای رسیدن به کمپ اول ادامه داده و بعد از گذشتن از طناب ثابت های این مسیر که بیش از 500 متر در نقاط مختلف مسیر کارگزاری شده بود به کمپ اول رسیدیم و با کندن لباسهای پرقو و کفشها و دیگر وسایلی فنی که در مسیر کمپ اول به کمپ پیشرفته نیاز نبود، برخی از آنها را در داخل کیسه بار برای آوردن باربرهای تبتی آماده و برخی از آنها را نیز به داخل کوله خود گذاشته و بهمراه خود بعد از دو ساعت توقف به پایین حرکت نمودیم تمامی مسیر شن اسکی که به شیب 30 الی 35 درجه و بطول 400 متر بود پشت سر گذاشتیم و مسیر را از کنار یخچال ها به سوی کمپ پیشرفته ادامه دادیم نیم ساعت مانده به کمپ پیشرفته با یکی از پرسنل کمپ روبرو شدیم که برای ما نوشیدنی کولا و اسپرایت و آب پرتقال آورده بود در میان یخچال ها از ما پذیرایی کرد و بعد از صرف نوشیدنی مسیر را ادامه داده و بعد از 15 دقیقه دیگر با آقای کفاش که ایشان نیز برای پیشواز ما آمده بود ملاقات کردیم بچه با دیدن ایشان روبوسی و به آغوش کشیدن ها و اشک شادی در چشمان همه بچشم میخورد بهمراه ایشان تا کمپ پیشرفته مسیر را ادامه داده و در ساعت 5 بعد از ظهر همگی صحیح و سالم به کمپ رسیدیم و از سوی آقای امیدوار و دیگر پرسنل کمپ پیشواز شدیم و با صرف نوشیدنی گرم از ما پذیرایی کردند شب دورهم جمع شده و برای آقای کفاش و امیدوار چگونگی خاطرات صعود را تعریف نمودیم و شب را با استراحت خوب در کمپ پیشرفته بسر بردیم
روز 12 مهرماه برابر با 4 اکتبر هوای آفتابی ولی با کمی باد در کمپ پیشرفته منتظر رسیدن بارهای کمپ اول بودیم که تحویل بگیریم و کیسه خواب ها و دیگر تجهیزات را در آفتاب خشک کنیم
دو کوهنورد خانم با دو شرپا در کمپ دوم بسر می بردند و آقای بیل استرالیایی نیز در کمپ زیرکمپ دوم تلاش میکرد که به کمپ دوم برسد که متاسفانه بعلت عدم توانایی از صعود باز ماند و به کمپ پیشرفته بازگشت ما نیز منتظر صعود آن تیم بودیم که به کمپ پیشرفته برگردند و قرار بود همگی در 6 اکتبر کمپ پیشرفته را برای همیشگی به طرف نپال ترک کنیم، تیم در ساعت 9 شب جهت صعود قله کمپ دوم را بسوی کمپ سوم و قله ترک می کند
روز 13 مهرماه برابر با 5 اکتبر صبحی آفتابی ولی باد شدید در ارتفاعات ادامه داشت با تلسکوپ این چهار نفر را در مسیر قله می دیدیم و بجزء آنها کسی دیگر در مسیر قله نبودند و رسیدن به قله و برگشت یکسره آنها از قله تا کمپ پیشرفته در همان روز البته کاملا بدون بار تا دیر وقت بطول انجامید و همزمان دیگر شرپاهای مستقر در کمپ پیشرفته برای حمل بار آنها که در کمپ های اول بجا مانده بودند به صعود خود ادامه داده و کلیه تجهیزات کمپ های بالا را تا عصر امروز به پایین حمل نمودند و نفرات قله نیز در هوای گرگ و میش به کمپ پیشرفته رسیدند، دیر وقت تمامی یاک هایی که قرار بود بارهای کمپ پیشرفته را فردا به کمپ اصلی چینی ها 4,900 متر حمل کنند آمده بودند و شب را در کنار چادرها در زیر بارش برف بسر بردند
روز 14 مهرماه برابر با 6 اکتبر روز سرد و آفتابی، بعد از صرف صبحانه و تحویل کلیه بارهای شخصی به شرپاها جهت بارگیری به یاک ها و تخلیه نمودن چادرهای انفرادی، همگی در ساعت 8 صبح بدون شرپاها بطرف کمپ میانی در ارتفاع 5,150 متر حرکت نمودیم، بعد از 5/2 ساعت کوهپیمایی در دل یخچال ها و جاده های تخریب شده و دیدن منظره چوآیو و قلل اطراف آن که برای همه جالب و تازه گی داشت چون در موقع عزیمت به منطقه در هوای ابری و بارش برف از این منطقه عبور کرده بودیم و از مناظر اطراف بی نصیب بودیم در ساعت 10/30 به محل کمپ میانی  رسیدیم و منتظر شدیم که شرپا لاکپا و دیگر نفرات تیم به ما بپیوندند، از آنجائیکه از کمپ میانی تا کمپ اصلی چینی ها بیش از 10 کیلومتر جاده خاکی بود ترجیح دادیم که که با پرداخت مبلغی به کامیون عشایر تبتی ما را تا کمپ اصلی چینی ها برساند سوار بر کامیون شده و در کمپ اصلی چینی ها پیاده شدیم و آنجا نیز منتظر دیگر افراد شدیم تا شرپا لاکپا فرا رسید و از دهکده تینگری ماشین ون که قرار بود ما را از کمپ اصلی چینی ها تا دهکده زانگمو برساند به کمپ اصلی چینی ها رسید ماشین پنجر شده بود و تا لاستیک آن را عوض کنند همگی آنجا آماده بودیم سوار ماشین ها شده و همان جاده اسفالت که به جاده خاکی تبدیل می شد راه را بسوی دهکده تینگری ادامه دادیم و در آنجا با صرف ناهار و استراحت در داخل رستوران و کمی ارتباط اینترنتی راه را مجددا بسوی دهکده نیالام ادامه داده و در ساعت 8 شب به دهکده نیالام رسیدیم و در هتل مستقر و سراسیمه همه به دوش گرفتن مشغول شدند بعد از صرف شام در رستوران دهکده که اکثرا کوهنوردان لوگو های خود را به در و دیوار رستوران چسبانده بودند و مشخص بود که این مکان مرکز تردد و رستوران دائمی کوهنوردان جهان است به هتل بازگشتیم، لازم بتوضیح است که موقع رفتن نیز در این رستوران حضور داشتیم
روز 15 مهرماه برابر با 7 اکتبر بعد از صرف صبحانه با همان خودرو ها عازم دهکده زیبای زانگمو شدیم و بعد از 1/5 ساعت به دهکده زانگمو رسیدیم هوا آفتابی بود و با کمی توقف در خیابان این دهکده مسئول چینی به ما پیوست و با ما تا مرز چین و نپال جهت ارائه مدارک و بدرقه م آمد و از مرز براحتی عبور نموده و کلیه بارها نیز که از حجم آنها نسبت به موقع رفت کاسته شده بود توسط باربرها به طرف نپال حمل گردید و بروی یک کامیون بارگیری شد و ما نیز با ورود به نپال به قسمت پلیس جهت اخذ ویزای مجدد مراجعه نمودیم و بعد از اخذ ویزا به رستوران دهکده کوداری که بیش از 15 دقیقه فاصله نداشت حرکت کردیم و همگی در آن رستوران دور هم جمع شده و ناهار که با پیش غذای ماهی سومون شروع می شد ضیافت ناهار داده شد و سوار یک اتوبوس قراضه که از قبل تدارک دیده شده بود در جلوی درب رستوران منتظر گروه بود همگی سوار شده و تا آخرین نقطه جاده خاکی که ریزش کوه رخ داده است بعد از 45 دقیقه با گذشت از جاده خیلی خراب و دست انداز به نقطه مورد نظر رسیده و بعد از پیاده شدن همه با برداشتن کوله شخصی به آن سوی نقطه رانش کوه حرکت کردیم که 30 دقیقه  طول کشید سپس به یک ون تویوتا که از قبل هماهنگی انجام شده بود سوار شده و بسوی کاتماندو حرکت کردیم و در ساعت 8 شب همگی در جلوی هتل پیاده شدیم
تهیه و تنظیم
مسعود آقابالایی

گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، گزارش چوآیو، پیمایش ماناسلو   Manaslu

Short link: https://azarkouh.com/?p=8642
 
Copy Protected by Chetan's WP-Copyprotect.
Verified by MonsterInsights